ما دو مسافر بودیم، یکی از شرق و دیگری از غرب. ما دو مسافر بودیم، من از مشرق مقدس می آمدم و او از مغرب سرد. او بار شراب داشت و من به جستجوی شراب آمده بودم. او شراب فروش بود و من مشتری مسلم متاع او بودم. و هر دو به یک شهر می رفتیم. و هر دو به یک میهمان سرای. به راستی که ما برای هم بودیم و برای هم آمده بودیم. 

 

شبانگاه، چون خستگی راه دراز، با خفتن نیمروز تمام شد هر دو به چایخانه رفتیم و در مقابل هم نشستیم. به هم نگریستیم و دانستیم که هر دو بیگانه ی در آن شهریم. و نا آشنای با همه کس. 

او را خواندم که با من چای بنوشد و از شهر و دیار خویش با من سخن بگوید.نشستیم و چای نوشیدیم و او قصه ها گفت و از من قصه ها شنید. و چون بازار سخن گرم شد، پرسیدم : به چه کار آمده ای  و چرا به دیاری غریب سفر کرده ای ؟ و او، شاید شرمگین از شراب فروش بودن خویش گفت که هفت بار پوست روباره با خود آورده است. 

و من، شاید شرمگین از مشتری شراب بودن در برابر او، که متاعی گران بها با خود آورده بود، گفتم : فیروزه ی مشرقی به بازار آورده ام. و باز گفتیم و باز شنیدیم. تا پاسی از آن تیره شب گذشت. 

و من، دل تنگ از نیرنگ، به بستر خویش رفتم و خواب به دیدگانم نیامد تا به گاهِ سحر. 

 

روز دیگر من سراسر شهر را گشتم و از هزار کس شراب خواستم و دانستم که در آن دیار هیچ کس شراب نمی فروشد و هیچ کس مشتری شراب نیست. به هنگام شب، خسته بازگشتم و در چایخانه نشستم. سر در میان دو دست گرفتم و گریستم . بیگانه ی مغربی باز آمد، دل گیر و سر به زیر. و در دیدگان هم حدیث رفته را باز خواندیم. چای خوردیم و هیچ نگفتیم و خویشتن خویش را در حجاب تیره ی تزویر پنهان کردیم. 

ما دو مسافر بودیم، یکی از شرق و دیگری از غرب. ما دو مسافر بودیم که گفتنی های خویش نگفتیم. و اندوهی گران به بار آوردیم. من به مشرق مقدس بازگشتم و او، شاید با بار شراب خود سرگردان شهر های غریب شد. 

به راستی که ما برای هم آمده بودیم

و ندانستیم. 

| آرش در قلمرو تردید - عالیجناب نادر ابراهیمی |

 

 

 

 

پی نوشت یک:

من پیر سال و ماه نیم . یار بی وفاست . 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

طراحی وب سایت و محتوای الکترونیک تعلیم و تربیت اسلامی Paul نچاق آموزش تعميرات موبايل عصمت حسین رفیع پور کتابخانه شهیده ناهید فاتحی روستای هشمیز M-ilono | میلونو